منو عشقم

سالها چیزی به نام زندگانی داشتم

سالها چیزی به نام زندگانی داشتم


عالمی آشفته با نام جوانی داشتم



آرزوئی،حسرتی،خوابی، خیالی ،قصه ای


یک چنین چیزی به نام زندگانی داشتم



خنده ای از جهل و مستی داشتم بر لب از آن


غفلتی از غم به نام شادمانی داشتم



در فراغهای جهان از تنگ چشمی های خلق


خاطری آسوده از بی آشیانی داشتم



دوش دل را بر ملالی یافتم


خانه چون ماتم سرایی یافتم



گفتم ای دل چیست هان !آخر بگو


گفت بوی آشنایی یافتم


خواستم تا دل نثار او کنم


زان که جانم را سزایی یافتم



پیش از من جان بر او رفته بود


گر چه من بی جان بقایی یافتم



گر چه زلف او گره بسیار داشت


هر گره مشگل گشایی یافتم



 

[ 9 / 8 / 1393برچسب:امام حسین, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


مرده بودم که رسید عشق

مرده بودم که رسید عشق

 

و مرا ناجی شد.رشته عمر

 

مرا مهر تو حلاجی کرد

 

(رشته عمر مرا مهر تو حسین حلاجی کرد)

 

من فقیرم به ره کعبه نرفتم اما

 

حجرالاسود خال تو مرا حاجی کرد

 

عشق فرمود: چشم از هوس و کام ببند

 

عهد با کعبه رخسار دل ارام ببند

 

. حاجیان موی سر خویش تراشنند

 

ولی تو سر سودا زده داده ای احرام

 

میهمان پر در ان کعبه که با زر بزنند

 

کعبه کو تا که بیاید به در ان در بزند

 

.میشناسم بخدا می شناسم کعبه حسنی را

 

من که بیاید به فقیران زمین سر بزند

 

روی زیبا ناز دارد ناز ان باید خرید وصل

 

دلبر هجر دارد هجر ان باید کشید.

 

درد غربت را کشیدن شیوه دلدادگی است

 

بی کسی هم درد دارد درد ان باید کشید

 

کس ندیده زنی را که با اسارت خویش

 

ز دست و پای خلایق طناب بگشاید

 

اگر به دوزخیان یک نظر کند زینب

 

در نجات به اهل عذاب بگشاید

 

گره گشایی جهان است عمه ای سادات

 

[ 9 / 8 / 1393برچسب:امام حسین, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


صفحه ای از عشق

صفحه ای از عشق را در دل تجسم میکنم

 

در خیالم بر رخی زیبا تبسم میکنم

 

مردمان دیوانه می دانند من را

 

چون که من گاه گاهی تا سحر با شب تکلم میکنم

 

[ 9 / 8 / 1393برچسب:امام حسین, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


صفحه ای از عشق را در دل تجسم میکنم

صفحه ای از عشق را در دل تجسم میکنم



در خیالم بر رخی زیبا تبسم میکنم



مردمان دیوانه ای دانند من را



چون که من گه گاهی تا سحر با شب تکلم میکنم



در کنار چشمه ی جوشان اشک بی کسی



زیر لب شعر حضورش را ترنم میکنم



بر سر مرغ دلم دست نوازش می کشم



چون دلم تنهاست بر او ترحم میکنم



در غروب غربت دل می نشینم روزها

 


یاد از آن یار پر ناز و تنعم میکنم



چرخ گردون خاک هجران بر سر دل ریخته



روز و شب با خاک تنهایی تیمم میکنم

 


چشم مولا بین من کور است کور



چون که تنها می شوم با دل میان غصه ها



شکوه از این زندگی پر تالم میکنم

 


چرخ گردون خاک هجران بر سر دل ریخته



صدای پای یار مهربان از ره می آید

 


سر اومد غصه ی هجران یار آن مه می آید



عزیزم کی می آیی امان از این جدایی



سرکوی تو غم روی تو زد آتش به جان گل نرگس کجایی



خدا داند که من جز آن صنم یاری ندارم



به غیر از انتظار وصل او کاری ندارم



خدایا پرده بگشا ناز ناز اندازه دارد

 


بیا ای دلنوازم ناز ناز اندازه دارد



خوش آن روزی که آن رخسار زیبا را ببینم



ز فردوس نگاه دل فریبش گل بچینم



میگن یک خال زیبا بر رخ آن نازنین است



که شاید چشم من آن خال زیبا را ببیند

 


شنیدم آن کمان ابرو چو من در انتظاره

 


به درگاه خدا می ناله و راهی نداره



سر اومد عمر من آن دلبر نیومد

 


دل مجنون صفت ویران شد و لیلا نیومد

 


دل من هر نفس در عشق او جان می سپارد

 


مپندارد کسی لیلای من مجنون ندارد



عزیزم کی می آیی امان از این جدایی

[ 9 / 8 / 1393برچسب:امام حسین, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


امام حسین (ع)

به خدا سوگند بلا و تنگدستی و کشتار

 

و شهادت به کسی که ما را دوست دارد،

 

آنچنان با شتاب می رسد که از ضربه

 

چارپای سرکش و از فرو افتادن سیل در دره ها

 

شتابنده تر است.

 

امام حسین (ع)

[ 7 / 8 / 1393برچسب:امام حسین, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]


فریاد بزن که کربلا ماتم نیست

فریاد بزن که کربلا ماتم نیست

 

میراث حسین، درد و داغ و غم نیست

 

جان مایه ی نهضت حسینی اینست:

 

هر کس که به ظلم تن دهد، آدم نیست

 

[ 7 / 8 / 1393برچسب:امام حسین, ] [ ] [ mahdiye-moradhosein ] [ ]